با درود احتراما چاپ اول رمان ماتیسا موجود نمی باشد و تمام جلدها طرف مدت کوتاهی پس از چاپ به فروش رفتند، در صورت تجدید چاپ اطلاع رسانی می شود. موفق باشید., ...ادامه مطلب
رمان ماتیسا نویسنده: مرضیه نیایش انتشارات بادبان تهیه از مرکز پخش: ماندنی https://maanbook.ir و انتشارات اردیبهشت, ...ادامه مطلب
بعد از لحظاتی که برایش مثل یک عمر گذشت، پتو را از سرش برداشت و با دقت به اتاق نگاه کرد. همهجا تاریک بود و نور ماه از پشت پنجره وارد اتاق میشد. ترسان و لرزان از تخت پایین آمد و این جمله را با خودش تکرار میکرد که «چیزی برای ترسیدن نیست، خیالاتی شدی.» به طرف پنجره رفت و نفس عمیقی کشید. پانی همچنان زیر تخت بود و از آنجا ماتیسا را نگاه میکرد، ماتیسا رو به پانی کرد و گفت:«ای ترسو فرار کردی زیر تخت؟ دلم خوش است که تو دوست منی، نگاه کن چه ترسیده است.»آن شب ماه کامل و نورانیتر از هر شب دیگر بود و اتاق را از تاریکی محض نجات داده بود. ماتیسا نگاهی به ماه انداخت و گفت:«ماه قشنگم امشب خیلی میترسم، من را بغل کن و اتاقم را روشن نگه دار.»دستانش را روی لبۀ پنجره گذاشت تا شب را لمس کند که چشمانی سرخرنگ پشت شیشۀ پنجره ظاهر شد. نفس در سینهاش حبس شد. نگاهش را پایین انداخت و با امید اینکه خیالاتی شده است به آهستگی برگشت و پشت سرش را نگاه کرد.چشمان سرخ هرلحظه به او نزدیکتر میشد. کلاغ دیوانهای به سمتش پرواز کرد و به موهایش چنگ انداخت. ماتیسا وحشت کرده بود. دستانش را در هوا میچرخاند و سعی میکرد کلاغ را از خودش دور کند، اما درمانده شد و روی زمین نشست، سرش را دزدید و روی زانوهایش گذاشت. ماتیسا مثل درختی شکسته شده بود و تمام تنش از شدت ترس میلرزید. ناگهان کلاغ او را رها کرد، ماتیسا سرش را بالا گرفت و شیبا را دید... پ.ن۱: (ماتیسا به معنای ماه تنها است) آیا ماتیسا به ماه ربط داره؟ اصلا ارتباط ماه با داستان چیه؟یا این همه کلاغ تو داستان؟ رمان ماتیسا نویسنده: مرضیه نیایش انتشارات بادبان شما می توانید کتاب ماتیسا را از طریق مرکز پخش ماندنی به آدرس زیر یا از طریق انتشا, ...ادامه مطلب
با درود و احترام. رمان ماتیسا اثر مرضیه نیایش منتشر شد. انتشارات : بادبان شابک: 9786227445145 شما می توانید کتاب ماتیسا را از طریق مرکز پخش ماندنی به آدرس زیر تهیه نمایید. https://maanbook.ir/ https://maanbook.ir/search#!&Keywords-%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%B3%D8%A7 هم چنین شما می توانید این کتاب را از طریق انتشارات اردیبهشت و مراکز معتبر تهیه فرمایید. با سپاس فراوان ۰ ۰ ۰۱/۰۳/۰۳ مدیریت سایت - احسان امامی بخوانید, ...ادامه مطلب
رمان ماتیسا نویسنده مرضیه نیایش ژانر: تخیلی فانتزی انتشارات بادبان، زیرمجموعه انتشارات اردیبهشت ۰ ۰ ۰۰/۰۵/۱۱ مدیریت سایت - احسان امامی بخوانید, ...ادامه مطلب
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب
با درود و احترام آروزمندیم شاد باشید و در این روزهای پر استرس درگیر با بیماری کرونا تندرست باشید. مطلب رمان نیلوبلاگ مطلب ماتیسا نیلوبلاگ به قلم مرضیه نیایش ( ژانر فانتزی تخیلی) توسط انتشارات اردیبهشت در دست چاپ می باشد و پس از اخذ مجوز در ماه های اخیر به چاپ می رسد. تاریخ چاپ توسط ناشر اعلام می گردد. سرافراز و پیروز باشید , ...ادامه مطلب
با درود و احترام فراوان رمان تخیلی " ماتیسا" (رده سنی کودک و نوجوان ) در حال طی کردن مراحل چاپ می باشد. ماتیسا روایتگر داستان تخیلی سرشار از هیجان و اتفاقات غیرمنتظره می باشد. در این رمان چندین داستان, ...ادامه مطلب
رمان باران به زودی..., ...ادامه مطلب
با سلام. بنا به در خواست مکرر شما عزیزان بخشی از کتاب در سایت فرار می گیرد. رمان سیزده سال تنهایی در دنیایی دیگر از رمان های متفاوت است و دارای بخش های واقعی و خیالی است و ذهن خواننده را به چالش می کشاند. این بخش که در سایت قرار گرفته است، از فصل یازدهم بخش ششم، می باشد. داستان علاوه بر سیزده فصل و سیزده بخش جداگانه، دارای هفت پله می باشد. صدای زنگ خانه آمد. به حیاط رفتم و در را باز کردم. باورم نمیشد، مهدی آمده بود. نگاه مردهای به من انداخت و سرش را پایین گرفت. حس کردم با هر بار دیدن من، غم از دست دادن شیما برایش تازه میشود. از من دوری میکرد، اما من دل, ...ادامه مطلب
مادر، خاک انداز به دست به طرف حیاط رفت. درگیر غصه ها و بدبختیهایش بود و به اطرافش توجه نمیکرد. خیلی دوست داشتم با او حرف بزنم تا دلم آرام گیرد. دیشب تا دیر وقت نخوابیده بودم، از تاریکی میترسیدم و صداهای عجیب میشنیدم. نمیدانم صداها از ذهنم بود، خیالات بودند یا واقعیاتی که من نمیدیدمشان. پشت سر مادرم دویدم و به طرف حیاط رفتم، مثل جوجه اردک زشتی بودم که هر جا مادرش میرفت، او هم میدوید و میرفت. مهدی را روی زمین، کنار ماشین دیدم که از شدت سرما مچاله شده بود، سرش پانسمان داشت. احساس کردم از شدت سرما ترک برداشته است. روی موزاییکهای حیاط خوابش , ...ادامه مطلب
مقدمه: از آن لحظه ای که عشق در وجود انسان به امانت گذاشته شد، انسان درگیر حادثه ای عظیم شد. عشق می تواند به هر شکلی در بیاید. عشق به خداوند، عشق به زندگی کردن و عشق به خانواده. عشق می تواند تمام سوال های بی جواب را به گونه ای منطقی پاسخگو باشد. این داستان می تواند روایتی واقعی از زندگی خیلی از افرادی باشد که، اگر عشق را درگیر روابطشان می کردند، مشکلاتی که حل کردنشان سخت بود به وجود نمی آمد. در این داسان سعی شد عواقب رفتارهای ناشایست به تصویر کشیده شود و خواننده را درگیر اتفاقاتی قابل لمس بداند و باور کند که با عشق می تواند جلوی اتفاقات شومی را که می,رمان متفاوت عاشقانه,رمان متفاوت و جذاب,رمان متفاوت ایرانی,رمان متفاوت,رمان متفاوت و عاشقانه,رمان متفاوت و جالب,دانلود رمان متفاوت,رمان های متفاوت,دانلود رمان متفاوت عاشقانه,معرفی رمان متفاوت ...ادامه مطلب